- изнемогать (I) > изнемочь (III)
- فعل............................................................1. be exhausted{ exhaust:(vt. & n.) اگزوس، خروج (بخار)، در رو، مفر، تهی کردن، نیروی چیزی را گرفتن، خسته کردن، از پای در آوردن، تمام کردن، با دقت بحث کردن}............................................................2. break down(v.) سقوط ناگهانی، درهم شکننده، فرو ریختن، درهم شکستن، از اثر انداختن، تجزیه کردن، طبقه بندی کردن، تقسیم بندی کردن
Русско-персидский словарь. 2009.